قطار مسیر 60 در ایستگاه نقد | این فیلم قرار نبود اکران شود
مستند قطار مسیر 60 به کارگردانی کتایون جهانگیری و تهیه کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در سال 91 تولید شد. در سال 94 در شورای هنر و تجربه پذیرفته شد و هم اکنون در اکران گروه هنر و تجربه است.
در آستانه ی اکران عمومیمستد قطار مسیر 60 در روز پنجم اسفند ماه کارگردان این فیلم در جلسه ی نقد وبررسی درکنار عزیزاله حاجی مشهدی و تعدادی از عوامل فیلم و علاقمندان سینما حضور یافت و از مستندی که ساخته است سخن گفت:
کتایون جهانگیری
– وقتی دغدغههای اهالی موسیقی، دغدغه من شد داشتیم سالهای آغازین 80 را تجربه میکردیم. آن موقع شاید نگاه کردن به دهه 60 عادی یا عادت نشده بود. کسی سراغ آن دهه نمیرفت. اصلا چرا باید میرفتند؟
داشتم مجموعه ای در خصوص تعزیه کار میکردم و دو بخش آن به ساز و موسیقی اختصاص داشت. گفتند هر چه از سازها است باید حذف گردد. مهم است موسیقی برای تعزیه باشد یا مراسم جشن و سرور، موسیقی هنوز خط قرمز بزرگ ما است. سالها تلاش کردم تا بتوانم فیلمیدرباره موسیقی دهه 60 بسازم. در مرحله تصویب و تولید هم مشکلات زیادی برای کار پیش آمد ولی سرانجام دو فیلم در حوزه موسیقی ساختم. فیلم دوم که تمام شد بی آن که بدانم چرا، فیلم ام محکوم شد به دیده نشدن. حکم را کدام قاضی داده بود، خیلیها پاسخ اش را ندارند ولی وقتی سرانجام در عید سال 96، مجوز نمایش صادر شد، به عادت چند دهه سینمای ما، خط شکن دیگری از جبهه خودی ورود کرده بود تا حرفها از زبان دیگری گفته نشود و اینجاست که ترجیح میدهم دیگر سکوت کنم. فقط از یک بابت خوشحالم چرا که هنوز هم ” قطار مسیر 60″ با توجه به محتوای مطالب و نحوه برخورد با سوژه نه فقط به گواه من بلکه به گواه مخاطبان آن، کاری کامل تر و همه جانبه نگرتر است.
عزیزالله حاجی مشهدی
پای صحبت عزیزالله حاجی مشهدی-منتقد سینما- و فروغ بهمن پور –نویسنده و پژوهشگر موسیقی- و فرشاد اکتسابی-تدوینگر این اثر نشستیم تا نظرات شان را درباره کار بدانیم.
عزیز الله حاجی مشهدی درباره مستند قطار مسیر 60 گفت:
” این فیلم یک فیلم پرکشش است و مجموعه ای از اطلاعات تازه را به مخاطبان میدهد. تبریکی که به خانم جهانگیری دارم از این بابت است که این نمونه کارها با این قدرت در بخش تحقیق و پژوهش، اطلاعاتی را به مخاطب میدهد که به این راحتی قابل دستیابی نیستند و آثار مدون و مکتوب در خصوص آن نداریم.
در عرصه موسیقی آن هم در آن مقطع خاص از تاریخ موسیقی ما و با دغدغههایی که افراد داشتند، به گمان من کار شایان توجهی انجام گرفته است. البته با موضوع موسیقی تاکنون فیلمهایی ساخته شده و در همین گروه هنر و تجربه به نمایش در آمدند مثل “چاووش، از درآمد تا فرود” و “بزم رزم ” که چالش بین آهنگسازها و عرصه پر فراز و نشیبی که به دلیل وقوع انقلاب پیش آمد را بازگو میکنند.
ما آن دو نمونه را هم دیدیم. مشخص است که خانم جهانگیری به عنوان نویسنده و کارگردان، پیشاپیش کار را طراحی کرده و طرح مدون و مشخصی داشته اما با تمام اینها معلوم نبوده که مهمانهایش کار را به کدام سو خواهند برد و اینجاست که در پروسه تدوین با تمهیداتی از جمله چینش تصاویر و برهم نهادن صدا و تصاویر و کلام و گفتگو، فیلم شکل دیگری میگیرد که البته کار سختی است. “
” یکی دیگر از دشواریهای کار این بود که فیلم نریشن نداشت که البته این را هم از هوشمندیهای کار میدانم. چون یکی از آفتهای مستندهای ما ، همین گفتارمتنهای مطول است که خیلی وقتها، تصویر را دوباره توضیح میدهند. به لحاظ ساختاری، هوشمندی دیگر این اثر در پاساژهایی است که در فیلم گذاشته شده و از جلوههای بصری و موشن گرافیک خیلی خوب بهره میبرد.
بنابراین شما از لحاظ دیداری و بصری هم با یک فیلم زنده سر وکار دارید و هم با یک فیلم توصیفی که یک موقعیت را توضیح میدهد و هم یک مستند آرشیوی از بکارگیری تصویر و فیلم و عکس و هم گرافیک و موشن گرافیک؛ در نتیجه یک ترکیبی است که زمختی و کسالت را از کار دور میکند.
تمهید دیگری هم که در کار دیده شده همین نماهای میانوند به قول تدوینگرها یا سکانس-پلانهایی که مخاطب را از ایستگاهی به ایستگاهی دیگر میبرد همانند ایستگاه مدیران، ایستگاه مسافران جدید، اصلا همان ایستگاه تحول که ایستگاه اول است و نیز آخرین ایستگاه که ایستگاه آغاز هست، اینها خیلی کار را سر و شکل داده اند.
من با این بارقه ای که در خانم جهانگیری در مستندسازی با زوایای ویژه نگاه شان میبینم همین الان پیشنهاد میکنم که ایشان برای برخی از ایستگاهها ، فیلمیمجزا کار بکنند از جمله بخش موسیقی زیرزمینی آن دوره که جای کار خیلی بیشتری دارد.
موسیقی که نیاز جامعه بود ولی به دلیل مجموعه فشارها در پنهان کار میشد. یکی دیگر از نکات جذاب فیلم این است که حتی فردی همانند صادق آهنگران هم در این فیلم جلوه کاملا متفاوتی دارد، کاملاً صادقانه و بدون هیچ شعار. “
فرشاد اکتسابی
فرشاد اکتسابی هم در این نشست حضور داشت . او درباره قطار مسیر 60 گفت:
” من خودم مستندساز هستم. اکثرا فیلمهایم را خودم تدوین میکنم و به ندرت تدوین کار فرد دیگری را انجام میدهم. صحبت کردن درباره تدوین برای من خیلی سخت است چون برای من تدوین کاملا در لحظه شکل میگیرد.
نمیدانم چطور شرح بدهم، خارج از اصول کلاسیک تدوین، یک لحظاتی وجود دارد که مثلا وقتی آن ماژیک را گرفتم و روی نوار خط کشیدم یاد خودم افتادم که زمان جوانی همین کار را انجام میدادیم بعد اون عکس جوانها که در فیلم به صورت موتیو استفاده کردم، عکس خودم و دوستانم در دبیرستان است. این جوانها در فیلم هی میروند و هی میآیند.
به نظر من تدوین فیلم مستند به مراتب سخت تر از فیلم داستانی است. ما تمام مطالب را نوشته بودیم و روی برگههایی و عین پازل کنار هم میچیدیم. سعی داشتم تدوین خیلی پویا باشد. یکی از سختیهای فیلم مصاحبههای زیاد بود که باید تقسیم بندی و دسته بندی میشد.
از طرفی بحث پژوهش است. پژوهش برای یک اثر مستند مثل فشنگ برای اسلحه است که آن اسلحه بدون فشنگ فقط یک چماق است و کاربرد سلاح ندارد. من هیچ شناخت و اطلاعاتی از وضعیت موسیقی دهه 60 نداشتم، به همین خاطر حضور مداوم کارگردان بسیار مهم بود. کلاً کارگردانی و تدوین فیلمیکه صرفا درباره موسیقی باشد چون در بخش هنرهای تجسمینیست و ابزار نمایشی کمیدر اختیار داریم، بسیار مشکل است.
چالش در این فیلم، ایجاد جذابیت برای مخاطبان بود. منابع آرشیوی برای ساخت قطار مسیر 60 به شدت کم بود. و از طرف دیگر یکی از مشکلات به ویژه در آن برهه زمانی این بود که افراد مرتبط با موضوع حاضر نبودند درباره کارها و فعالیتهای آن دوره خودشان حرف بزنند و من در جریان بخشی از این مسائل بودم. نمیدانم شاید برایشان کسر شأن بود که بگویند آن زمان ما هم کارهایی انجام دادیم. ”
فروغ بهمن پور
فروغ بهمن پور، پژوهشگر و نویسنده تاریخ موسیقی در تکمیل ادامه میدهند: ” من نمیخواهم فیلمهای دیگران را نقد بکنم ولی وقتی فردی وابسته به یکی از خانوادههای اهالی موسیقی فیلمیمیسازد قطعاً نگاهش همسو با افکار خانواده اشان خواهد بود یا مثلاً اگر خود من میخواستم فیلمیبسازم، سعی ام بر این بود که این فیلم از حقوق کسانی دفاع بکند که به ناحق کنار رفتند یا شاید حتی برخورد و بیان ام تند و تیز باشد ولی خانم جهانگیری کاملا با یک نگاه منصفانه ورود کردند.
الان که دوباره داشتم فیلم را میدیدم خیلی دلم سوخت. آنجایی که آقای مرتضی پور فیلم را تمام میکنند، خیلی پایان خوبی بود و غمگین شدم چون واقعاً هر چه بود گذشت و تمام شد.
جای آقای فرهودی فر را که در عرصه ضبط و ثبت موسیقی بسیار فداکاری کردند و ایستادند با تمام سختیها را خالی میکنم که روزی که برای ضبط دعوت شده بودیم ایشان هم آمده بودند. من یک ادای احترام هم من به دو نفر دارم که تا قبل از این فیلم تا این حد متوجه حضور و تاثیرشان نبودم. یکی حاج صادق آهنگران بود که واقعا صادقانه صحبت کردند و دیگری محمد گلریز که کاری که انجام داد با اعتقاد و عشق انجام دادند. “
عزیزالله مشهدی
” اجازه بدهید من کامل کنم. یک نکته مثبت دیگر در این فیلم این است: مستندساز داوری نمیکند. اصلا نمیگوید که آن دهه خوب بود یا بد بود، آن نوع موسیقی محق بود، آدمها دوست داشتند یا نداشتند، آن چیزی که در تاریخ میماند و در یادها میماند آن مهم است که در فیلم هم چند جا گفته میشود.
باز هم تاکید میکنم که در تدوین و صدا این فیلم بسیار کار پر زحمتی بوده و این فیلم با یک تدوین خلاق و پویا و موضوع و ساختاری که دارد هنوز ر اجع به آن خیلی میتوان صحبت کرد. حالا ایشالله در هنر و تجربه حرفهای ناگفته را خواهم زد. “
نوشته قطار مسیر 60 در ایستگاه نقد | این فیلم قرار نبود اکران شود اولین بار در سرزمین هنر. پدیدار شد.