نقد فیلم کوتاه مگس به کارگردانی الی ویلیامز
نقد فیلم کوتاه مگس اثر الی ویلیامز Olly_Williams
نویسنده: محبوبه کیائی
داستان فیلم با این جمله شروع میشود:
(پسرا 3 دقیقه وقت داریم بریم، بریم، بریم) صدای کشیده شدن ماشه و بعد راننده ای که پشت درهای یک بانک کوچک در اتومبیل خود نشسته و ظاهری پر تنش و عصبی دارد.
با نگاهش درهای بانک را چک میکند، انگشتان مضطربش روی فرمان ماشین بالا و پایین میشود ،اتومبیلش روشن است و یک خلال دندان داخل دهان دارد که دندانهای خوک مانندش را به خوبی نمایان میکند.
از آن طرف دربهای قفل شده بانک صدای خشونت آمیز سرقت و جیغ و فریاد،مردم به گوش میرسد که با حرکت زیرکانه دوربین به سمت درهای بانک این اضطراب و فشار دوچندان میشود.همانطور که به طور موثر تمام زوایای داخل و خارج اتومبیل گرفته میشود.
مرد داخل ماشین از هر صدایی کلافه است حتی از صدای هلیکوپتر در حال پرواز بالای سرش، همانطور که انگشتان خود را روی فرمان میچرخاند صدای پرواز مگسی را میشنود که در شیشه جلوی اتومبیل فرود میآید و او با چشمانش مگس را با دقت نگاه میکند.
ابتدا برای پراندن آن از برف پاکن ماشین استفاده میکند، مگس میپرد و مرد لبخند طعنه آمیزی به آن میزند.ساعتش را نگاه میکند ساعت 10:50 دقیقه صبح میباشد برای او زمان به کندی حرکت میکند و او باید تمرکز کافی برای این سه دقیقه تعیین شده را داشته باشد.
باز هم صدای مگس بازی دوربین از زوایای دیگر اتومبیل و حرکت چشم مرد داخل اتومبیل به دنبال صدای مگس و نزدیک شدن صدا به پشت سر او که با دست خودش یک ضربه به پشت سر خود میزند تا مگس را از خود دور کند. و بعد صدا نزدیکتر و نزدیکتر شده تا مرد کاملا تمرکز خود را از دست میدهد و برای دور کردن مگس از خود چند ضربه به خودش وارد میکند و کلافه و عصبی مگس را از خود دور ساخته و باز بازی دوربین و چشمهای مرد که به دنبال مگس میباشد.
مگس این بار روی آینه جلو اتومبیل مینشیند و مرد یک ضربه با دست چپش به آینه میزند و آسیب میبیند و عصبانیتش دو چندان میشود.مگس هنوز روی شیشه جلوی ماشین قدم میزند،مرد این بار برای از بین بردن آن از ماسک سرقت خود استفاده میکند.با فشارهایی که به شیشه وارد میکند فکر میکند آن را از بین برده اما باز بی فایده میباشد.
باز هم بازی دوربین و در بسته بانک و صداهای آن طرف در و دوباره حرکت دوربین به داخل اتومبیل و صدای وز وز مگس و عصبی و کلافه شدن مرد و حرکات تند دستانش برای دور کردن مگس ، تقریبا باید گفت تا به اینجا مرد داخل اتومبیل تمام تمرکز و هدف خودش را جهت سرقت از بانک از دست داده و همه ی حواسش معطوف به از بین بردن مگس میباشد.
درست مثل بازی موش و گربه انقدر که این بار برای به دام انداختن مگس برای او توسط نوشیدنی و تکه شیرینی داخل پاکت تله میگذارد و باز هم ناکام از کشتن مگس، با ضربه ای که به فرمان وارد میکند صدای بوق اتومبیل را در میآورد و همه حواسها را به خود معطوف میکند.
با زحمت فراوان با ضربههای متعدد بوق را قطع میکند بی آنکه حواسش به باز شدن کیسه هوا باشد، از باز شدن کیسه هوا ضربه ای به او وارد میشود که تقریباً او را ناتوان و بی جان میکند، نفسهایش کند تر از قبل شده اند، مگس سمج روی صورتش مینشیند به ضربههایی که به صورتش میزند با خلال دندانی که در دهانش داشته از خشم و اضطراب زیاد این بار به طور جدی تر به خودش آسیب میرساند.
فریادهای بلندش، سگ نزدیک به او را متوجه چیزی کرده و سگ شروع به پارس کردن میکند،حالا دیگر اوج هیجان فیلم را میتوان در این سکانس از فیلم دید که مرد اسلحه خود را برداشته و به سمت مگس شلیک میکند.
شیشه سمت چپ ماشین را خورد میکند، از شدت خشم چندین بار سر خود را به فرمان اتومبیل زده ، بدون فکر پیاده شده و شش تیر دیگر بدون هیچ تمرکز و هدفی به سمت مگس در هوا و روی اتومبیل رها میکند، تیرها تمام میشود اما هنوز هم خشم مرد تمام نشده، یا به اصطلاح هنوز نتوانسته خشم خودش را مدیریت کند، تعداد زیادی ضربه به اتومبیل میزند.
تقریباً با شلیکهایی که به سمت اتومبیل کرده ماشین از کار افتاده و قادر به حرکت نمیباشد تمام این سر و صداها بسیار تمیز انجام شده اند تا باعث خبردار شدن پلیس شود و صدای آژیر پلیس از دور خشم مرد را کمتر کرده ، دوربین با نگاه مرد راننده به سمت در بانک رفته و دوستانش را نشان میدهد که زخمیو متعجب با ساکهای پر از پول از بانک خارج شده اند و نگاه و میمیک صورت خنگ و بی تفاوت مرد راننده که خبر از تمام شدن ماجرا میدهد و در آخر موزیک خشن و اضطراب آور با ساز الکترونیکی که مخاطب را در تعلیق این نگرانی میچرخاند.
سه دقیقه طولانی که مرد راننده نتوانست خشم خودش را کنترل کند. نکته جالب فیلم اینجاست که فیلم در یک لوکیشن ثابت روایت میشود.
دیالوگ در آن وجود ندارد اما صداهایی که هر چند ثانیه به گوش میرسد آسیبی به فیلم نمیزند که هیچ بلکه مخاطب را دچار هیجان میکند.
و این صدای تیراندازیها و فریادهای پشت در بسته است که من مخاطب را خارج از قاب بسته اتومبیل به هراس و اضطراب و نگرانی میکشاند و این بی کلامیکاراکتر اصلی فیلم همه و همه با حرکات بدنش و نگاههایی که از سویی به سوی دیگر میرود جبران میشود.
و همچنین حرکات تند و عصبی مرد که با بی تفاوتیها و پوزخندهایش ریتم فیلم را بالانس میکند و با خرابکاریهایش و سوزاندن تمام انرژی و وقتش برای از بین بردن مگس در آخر از خود یک طنز گزنده به جای میگذارد.
نقد فیلم کوتاه مگس | محبوبه_کیائی ، کارشناس ارشد پژوهش هنر| اسفند1397خورشیدی
نوشته نقد فیلم کوتاه مگس به کارگردانی الی ویلیامز اولین بار در سرزمین هنر. پدیدار شد.