جولان «مارموز»ها یا موزمارها در سینما،تئاتر و تلویزیون
اشتباه نکنید، قرار نیست فیلم «مارموز» کمال تبریزی نقد شود، سالهای مدیدی است که نه فیلم ایرانی میبینم و نه نقد میکنم.
معناهای مختلف اصطلاح موزمار یا مارموز را همه میدانند و تکرار مکررات جایز نیست،اما باید تأکید کنم منظور نظر این اصطلاح افراد دو دوزه باز هستند،کسانی که برای حفظ منافع خود و افزایش آن و صد البته مردم فریبی، نقشهای مختلف بازی کرده و میکنند.
مارموز چیست؟
موزمار یا مارموز، موجودی است که در کل جهان،از قطب شمال گرفته تا قطب جنوب زیست میکند،اما منشا و زیستگاه اصلی آن ایران بوده،هست و خواهد بود!
رفتار و کردار این موجودات در جوامع مختلف یک شکل است،اما نوع بازی آنها نسبت به مکانها یا فضایی که ارتزاق میکنند،متفاوت است.
امروزه مارموزها (موزمارها) در سینما،تئاتر و تلویزیون ایران جولان میدهند و کسی هم جلودارشان نیست، زیرا میدانند چگونه دو دوزه بازی کنند تا نه شناسایی شوند و نه منافع شان به خطر بیفتد.
گاهی زیر علم دولت سینه میزنند و پاچه خواری میکنند،گاهی نیز سردمدار اپوزیسیون یا سمپات آن میشوند،اگر غیر از این عمل نکنند که عنوان مارموز برازنده وجودشان نخواهد بود!
حساب هنرمندان واقعی از مارموزها جداست
حساب مردان و زنان شریف عرصههای سینما،تئاتر و تلویزیون ایران که همیشه مورد ظلم واقع شده و میشوند از مارموزها یا موزمارها جداست. این افراد قابل احترام با سیلی صورت خویش را سرخ نگه میدارند،اما هرگز حاضر نشده و نمیشوند برای رفاه یا رفع گرفتاری، نان خشک شان را در خمره روغن دولت فرو کرده یا ته کاسه مخالفان را پاک کنند. احترام آنان نه تنها بر من حقیر، بلکه بر تمام مردم واجب است.همیشه با تمام سختی کنار آنان بوده و خواهم بود،هرگز زبان و قلمم بر علیه آنان به گردش و چرخش در نیامده و نخواهد آمد، خدا آن روز را نیاورد که بخواهم در برابر شرافت انسانی جبهه بگیرم.
روی سخنم با آنهایی است که مدام آب رودخانه سینما، تئاتر،هنرهای تجسمیو تلویزیون را گل آلود میکنند تا از آن ماهی بگیرند، سیر شدنی هم نیستند.
با کسانی که گاهی در جمع اپوزیسیون گریبان میدرند تا برای شان کف بزنند و سوت بکشند، گاهی نیز در جبهه دیگر به گونه ای رفتار کرده و سخن میگویند که برای شان تکبیر بفرستند.
روی سخنم با افرادی است که با چهره ای دیگر پا به سینما نهادند و شکلی دیگر پذیرفتند.
با آنهایی که در باغ فردوس راشهای اجراهای هنری غیر قابل تکرار پیش از انقلاب را که روی نوارهای یوماتیک ضبط شده بود را پاک کرده و با افتخار نام شان را روی آنها درج کردند!
با کسانی است که در عرصههای مختلف هنر بودجه بیت المال و مردم را به جیب میزنند و خود فریاد برمیآورند:آهای…دزد را بگیرید!
افرادی که مدام در ظاهر ساز مخالف میزنند، اما همواره زیر بال و پر مدیران هنری کشور هستند و حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم از آنها میشود.
آنهایی که سینما را ملک پدری خود میدانند و مدام تلاش میکنند تمام آن را زیر بغل خود بگیرند تا حرف اول و آخر را بزنند که میزنند.
کسانی که پولشویان را وارد عرصه سینما، تلویزیون، تئاتر و هنرهای تجسمیکرده اند و خودشان فریاد مبارزه با پولشویی را سر میدهند!
در مقابل این موجودات، هستند برخی از دست اندرکاران و بازیگرانی که پس از انقلاب بدون دلیل از کار کنار گذاشته و هنوز هم به آنان اجحاف میشود،اما سکوت اختیار کرده و هرگز به کسی هتاکی نکرده و نمیکنند، تنها گاهی گلایه ای محترمانه داشته اند، در صورتی که حق مسلم شان بود اعتراض کنند تا به حقوق از دست رفته شان برسند.
شرافت این افراد،چه مرد و چه زن، به مراتب بیشتر از مارموزهای عرصه هنر است…
آنان برای کار کردن و هنرآفرینی،نه دست به دامن دولتها شدند و نه پرچم اپوزیسیون را دردست گرفتند. بسیاری از این کسانی که به آنان اجحاف شد، در دامن سختیها افتادند و مردند،اما پا روی عزت نفس خویش نگذاشتند.
یک پرسش ساده از رسانهها
متأسفانه برخی از رسانهها از روی ناآشنایی با این موجودات یا چرب شدن سبیل،تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی آنها شده اند و مارموزها بیشترین بهره را از این گونه رسانهها برده و میبرند.
مدیران عرصههای مختلف هنر ،نه تنها با آنان مقابله نمیکنند،بلکه هرگز حاضر نیستند از حمایت بی دریغ آنها دست بر دارند.
واقعاً برای کسی این سؤال پیش نیامده و نمیآید ، چرا موزمارها هر حرفی که میزنند یا هر کاری که میکنند، باز همه چیز برای شان مهیاست؟!
هیچ گاه نیز دچار ممنوع الکاری نشده وهمیشه در سینما،تئاتر و تلویزیون قدم شان روی چشم همه است و جولان میدهند؟!
سیدرضااورنگ
نوشته جولان «مارموز»ها یا موزمارها در سینما،تئاتر و تلویزیون اولین بار در سرزمین هنر. پدیدار شد.