نقد فیلم دایان ساخته ی بهروز نورانی پور
فیلم داستانی دایان حکایت پیر مردی را روایت میکند که گذشته خودرا به یاد نمیآورد؛ ولی دختر و پسرش ذهن او را به گذشته میبرند.
آن مرد اسب ندارد.
آن مرد تفنگ ندارد.
آن مرد خانه ای از خود ندارد.
بی سرزمین است.
آن مرد اما عاشق است، آن مرد سرشار از اندوه است. غمهای بزرگی در سینه دارد.
آن دختر با چشمان ارغوانی اش اندوه بی کسی دارد. موجهای دریا در چشمانش شراع میکشند.
نگاه کن و بنگر مرا «روژان»…
تو میدانی اندوه من از دریاست وپرواز کاکاییهاست.
نه روژان!
مهربانم : تا وقتی که تو در کنارم باشی اندوهی ندارم.
حالا پاییزان خرامان، خرامان از راه میرسد. تا تو هم خرامان خرامان به نزد قبیله بیایی. ما تورا به بزم اهل هواییها خواهیم برد ،تا باران ببارد و اندوه تورا با خود ببرد نه اندوهت زیباست.
باران و برف بر چشمان زیبایت خواهد بارید. و تو نغمه خوان خواهی خواند:
پس کجاست سرزمین من ،کجاست قبیله لیلی ..
و رکضنا و شادی فی هواک و اجینک فی ایام خریف .
بانی چاو روژان
نقد فیلم دایان
«دایان» روایت مردمانی ست که بی سرزمین هستند. جنگ آنها را بی خانمان کرده است و قرار است ما شاهد اتفاقاتی باشیم که در بستر داستان به تصویرکشیده شود.
فیلمساز جوان کرد سابقه ساخت چندین مستند را در کارنامه هنری اش ثبت کرده است، اما مشکل فیلم نبودن یک دست قصه و داستان است.مشکل دایان ، عدم شخصیت سازی و رها نمودن شخصیتهای قصه است چفت و بستی ندارد.
ساختار دراماتیک نیازمند به زبان سینما و شناخت دارد. شخصیت پدر کاریزماتیک عمل نمیکند. فیلمساز اطلاعاتی از او به ببیندگانش میدهد. اینکه قبلاً مبارز بوده و دارای تفکرات سیاسی است. در راه آهن مشغول کار بوده و سابقه مبارزاتی داشته و سرد و گرم روزگار را چشیده است، اما در رفتارهایش آدم بسیار ضعیف و مستأصلی است و توان تصمیم گیر ی ندارد. زود خودش را رها میکند. نحیف و سرخورده مینمایند. دخترش ظاهراً به دست داعشیها گرفتار شده و توسط فردی آزاد میگردد و به خانه باز میگردد.
پدر دارای دو فرزند معلول است دختر و پسر. فرزندش شبانه قاطری که نزد پدر به امانت است میبرد تا کولبری کند. لیکن به میدان مین برمیخورد. صاحب قاطر و اجناس به نزد پیرمرد میآیند و طلب خسارت میکنند و همه این داستانکها جمع وجور میشود تا فیلمساز حرف اصلی اش را بزند اما چیدمان روایت فاقد منطق دراماتیک است. دختر فاقد یک شخصیت کاریزماتیک است و با پدر ش همدلی وهم زبانی ندارد. آدمهای روایت یک دست سیاه هستند. همه درحال تجارت و بند و بست مینمایند. فقر و فلاکت شاید آنها را آسیب پذیر کرده باشد.
تصنع در روایتی نادرست
آنچه که یک اثر را سرپا ماندگار میکند روایت درست و شخصیت پرادزی آن است. فیلم فاقد این شاخصههاست. تصنع در بستر روایت به فیلم آسیب زده است. اصولاً درچنین روایتی برای مخاطب اصل باور پذیر شرط پذیرفتن اتفاقات ورویداها ست. زبان سینما بجز سرگرمیاندیشه ورزانه است. حکایت یک قوم و ملتی که ستمیبر آنها وارد گشته است و اکنون در دل کوه و برف و سرما در میانه ی کارزار جنگی ناخواسته تحت هر لوای و عنوانی به شرطی که فیلمساز بستر روایتش را بتواند درست دراماتیز کند و شخصیت پردازیهایش در دل اثر درست بنشینند و مخاطب با آنها همذات پنداری نماید موفق خواهد.
پدر در یک تصمیم ناخواسته فریب یک دلال اعضای بدن میشود و هر دو فرزندش را در قبال مبلغی میفروشد، تا باند پزشکی جوارشان را از بدنشان جدا کرده و به کشورهای اروپایی بفروشند.زمانی که متوجه این موضوع میشود آشفته و درمانده به سراغ کمپ آنها میرود .و یکی از فرزندانش را با رشوه آزاد میکند.
اما نباید تلاش و زحمات کارگردان فیلم دایان را نادیده گرفت. در لوکیشهایی که کار تصویر برداری را سخت کرده و بازیگران حرفه ای هم حضور ندارند. جای تحسین دارد. یک نکته که خیلی آشکارا به چشم میخورد، رد پای فیلم “مستی اسبهای” قبادی سینماگر کردستانی است. و البته ای کاش بهروز نورانی پور در نگارش فیلم نامه با اهل فن مشاورت بیشتری میکرد.
امیدواریم درساخته بعدی این فیلمساز شاهد اثر پخته تری باشیم.
*شهناز جلیلی- روانشناس
نوشته نقد فیلم دایان ساخته ی بهروز نورانی پور اولین بار در سرزمین هنر. پدیدار شد.