دانلود رمان سیندرلای من

دانلود رمان سیندرلای من

دانلود رمان سیندرلای من

نام رمان : سیندرلای من

نویسنده : hamzehazarkish

تعداد صفحات : ۱۳۳

ژانر : عاشقانه

خلاصه رمان :

داستان در مورد دختر خدمتکاریه که عاشق پولدارترین پسر آمریکا میشه در حالی که از هویت پسره بی اطلاعه…عاقبت این عشق دو طرفه چی میشه؟ ….

دانلود رمان با لینک مستقیم (PDF)

DOWNLOAD

صحبت نویسنده : این اولین رمان من که دارم می نویسم امیدوارم که ازش خوشتون بیاد داستان جالبیه راجبش توضیح نمیدم چون مزه اش ازبین می ره امیدوارم که نظراتون یادتون نره مثبت هم همین طور

————————- قسمتی از رمان ————– به طور اتفاقی انتخاب شده —————–

– آخ کمرم….ای مردم از درد…ای که پاشینه کفشت بشکنه بخوری زمین….من موندم این دختر چه پدر گشتگی با من داره….از روی

زمین بلند شدم و با دستم قلنج کمرمو شکستم به اتاق نگاه کردم شده بود مثل دست گل…هی ولی چه فایده داره اون عجوزه پیر دوباره

از عمد کثیؾ می کنه ….نفسمو پرصدا دادم بیرون و وسایل نظافتو برادشتم و از اتاق امدم بیرون رفتم سمت اتاق مخصوص وسایل و

وسایلو سرجاش گذاشتم و رفتم اتاقم در باز کردم رفتم داخل از خستگی زیاد روی تختم ولو شدم همین که پلک هام روی هم افتاد با

صدای داد قمر المولک هفتم روح از بدنم جدا شد :

– ستاره…ستاره…کجای؟….ستاره …

از جام بلند شدم مثل همیشه توی دلم شروع کردم به این سوحان روح فوش دادن :

کوفته ستاره…مرض ستاره…انشاءالله خروسک بگیری من از شر این صدای نکرت راحت بشم…)حالا خدایش صداش خوبه ها (ای

هناق بگیری …اصلا می دونی چه امیدوارم عمو ؼلام رضابگیر من دلم خنک بشه)منظورم همون آبله مرؼونه(…در باز کردم و

روی پاهام خم شدم گفتم :

– با من کاری داشتید خانوم؟

با تحقیر گفت :

– معلوم هست تو اصلا کجای؟)جان جدت همین اینجا(…یک ساعته دارم صدات می کنم)بر هرچی آدم دورؼگو لعنت خوبه تا صدام

کرد امدم(…حیؾ که بهت نیاز دارم مگر نه اخراجت می کردم)واقعا…اون موقع من از دست راحت می شدم(…خوب گوش کن بهت

چی می گم)گوشم با شماست….اوخ بخشید داشتید می گفتید(…..تو به جای من باید بری ملاقات یه نفر فهمیدی؟

( آره فهمیدم خنگ که نیستم به جای تو باید برم ملاقات یه نفر…جان(با تعجب سرمو آوردم بالا وقتی تعجبو توی چشام دید یه پوزخند

به من زد و گفت :

– چیه ؟….نکنه یادت رفته که تو خدمتکار شخصی من هستی؟)متاسفانه نه(….هان…جوابمو بده

-نه

– خوب گوش کن فردا راس ساعت به جای من به رستوران)…(می ری و باکسی که من قرار باهاش ازدواج کنم ملاقات می کنی)نکن

این کارو خطریه(… و کاری می کنی که از ای ازدواج پشمون بشه )به بخت خودت لگد نزن حیفی ….هه ..هه …دورغ گفتم یه وقت

ضایع نشی(…حالا می تونی بری

نوشته دانلود رمان سیندرلای من اولین بار در کتاب ساز. پدیدار شد.